او ادامه می دهد ..... شما اینجا آمده اید تا به بدترین شكل ممكن نوازندگی كنید.برخلاف آنچه در ذهن خود میپندارید، تلاش شما برای خوب نواختن مانع از رشد شما شده است!
===============
منبع :bostonglobe
ترجمه : محسن جوزی
==============
مدتی پس از خوشآمد گویی به انبوه دانشجویان، كِنی ورنِر پشت پیانو مینشیند. به روبرو خیره شده و بدون آنكه به كلید های پیانو نگاه كند خلاصه وار شروع به نواختن چند آكورد میكند و واریاسیونهایی را حول یك مركز تونال مینوازد. موسیقی نرم و متفكرانهای كه در محدوده میانی پیانو می نوازد كمی آشنا به نظر میرسد و حاضرین كنجكاوتر میشوند.... حالا دیگر او ملودی را واضح تر مینوازد.... این همان ترانه مشهور اثر مشترك جِرُم كِرن و دوروتی فیلدز است ....
“Pick yourself up / take a deep breath / dust yourself off / and start all over again . . .”
سپس میایستد و اندكی بعد حاضرین به شدت او را تشویق میكنند. " عجیبه... من نمیدونستم كه میخوام این قطعه رو اجرا كنم! من تابحال در عمرم این كار رو اجرا نكرده بودم" .
شاید بتوان گفت كه "ندانستن" موضوع اصلی كلاسهای كِنی ورنِر است. در فضای رقابتی و داغ یك مدرسه موسیقی، شیوه تدریس كِنی ورنِر ممكن است كمی نامتعارف به نظر برسد. چرا كه شیوه تدریس او بر اساس ایجاد صدای بد و نواختن اشتباه بنا شده است. و یا به قول كِنی ورنِر : " فقط اجازه بدهید كه دستانتان هركجا كه میخواهند بروند ".
كنی ورنِر 62 سال دارد و همواره به دلیل استعداد و تبحر فوق العاده در نوازندگی و آهنگسازی در بین موسیقیدانان و علاقهمندان موسیقی جَز از محبوبیت بسیاری برخوردار بوده است. او به تازگی به عنوان مدیر هنری انستیتوی سلامت نوازندگی بركلی انتخاب شده است. این مركز حدود 5 سال پیش تاسیس شده و دوره هایی را در خصوص پرورش جسم و روح، شامل یوگا، تایچی و متد الكساندر برگزار میكند.
مك مارووگلیو مدیر گروه نوازندگی در بركلی میگوید :"تحقیقات ما نشان میدهد حدود 75 درصد از دانشجویان ما به هنگام نوازندگی دچار مشكل میشوند. این مشكلات می تواند شامل دردهای عضلانی، اضطراب اجرا و یا استرس باشد".
شما به دانشگاه بركلی نیامده اید تا یك كشیش شكرگزار باشید! شما اینجا آمده اید تا به بدترین شكل ممكن نوازندگی كنید.برخلاف آنچه در ذهن خود میپندارید، تلاش شما برای خوب نواختن مانع از رشد شما شده است!
درست در همین جاست كه ما به كنی نیاز داریم! كتاب "استادی بدون زحمت" او كه در سال 1996 منتشر شده در حال حاضر به عنوان بخشی از سرفصل های آموزش موسیقی پذیرفته شده است. بهترین توصیف را هرب آلپرت در باره این كتاب بیان كرده است :" بهترین كتابی كه به شما آموزش میدهد چگونه روح خلاق خود را آزاد كنید" ..... "من به شاگردی ایشان افتخار میكنم".
پس از شروع فعالیت این انستیتو مارووگلیو و همكارانش دریافتند كه كتاب "استادی بدون زحمت" ورنر یكی از پرفروشترین كتابهای كتابفروشی دانشگاه بركلی است. در همان زمان كنی ورنر كه به طور اتفاقی همكاری خود را با دانشگاه بركلی شروع كرده بود نامهای به روگر بروان، رئیس وقت دانشگاه مینویسد و موضوع برگزاری یك دوره آموزشی مبتنی بر مفاهیم این كتاب و جنبه های مختلف تمرینات نوازندگی را با او در میان میگذارد. در این كتاب كنی ورنر معتقد است كه نوازندگان با میل سیری ناپذیر به ارتقاء تكنیك و مهارت خود را نابود میكنند. ورنر این مشكل را " بیماری مدارس موسیقی ــ وسواس بیش از حد برای بهتر نواختن" عنوان میكند.
به سالن تمرین بركلی برمیگردیم.... كنی با نوازنده كنترباس مشغول صحبت است. ساز را از او میگیرد و از دانشجویان میخواهد كه كاملا مستقیم به روبرو نگاه كنند. سپس از آنها میخواهد كه به نقطه ای بر روی دیوار مقابلشان خیره شوند. "حالا فقط بر روی تنفس تمركز كنید. تغییری در تنفس ایجاد نكنید، فقط حواستان به این باشد كه نفس میكشید". سپس ساز را مجددا به نوازنده داده و از او میخواهد كه یك نت ساده را اجرا كند و مجددا نتی دیگر را بنوازد. "بهش كمك نكن!" و نتی دیگر مینوازد.
در 90 دقیقه بعد ورنر با دانشجویان متعددی كار را ادامه میدهد. برخی از آنها پیانیست وبرخی دیگر نوازنده ترومپت، خواننده و درامر هستند. او از آنها میخواهد نفس بكشند، سپس به تدریج نتی را به آرامی اجرا كنند و مجدا نتی دیگر.... او این كار را تا جایی ادامه میدهد كه مطمئن شود آنها به خودآگاهی رسیدهاند.
او میپرسد:" آیا احساسش میكنید؟" . او از آنها میخواهد كه "فضا"را پیدا كنند. پیداكردن فضا اولین مرحله از روش آموزشی ورنر است. شناخت این فضا به نوازنده كمك میكند تا با آگاهی بیشتری تمرین كند و تكنیكها را فرا گیرد.
ایدههای ورنر در كتاب "استادی بدون زحمت" از زمانی شكل گرفت كه او زیر نظر پیانیست افسانهای، مارگارت چالف (كه به مادام چالف شهرت داشت) مشغول به یادگیری بود و همچنین سالها بعد زمانی كه او فرصت شاگردی João Assis Brasil، پیانیست برزیلی را داشت. ورنر از همان كودكی اعجوبه موسیقی بود ولی به اصول و تمرینات هدفمند بی توجه بود. مادام چالف و جائو، هر دو به او پیشنهاد دادند كه قطعات را به حركتهای تكراری ساده و كوچك تقسیم كند. او در كتاب خود می نویسد كه معلم بزریلیاش از او خواسته كه به مدت دوهفته تنها دو نت را با انگشت شست و انگشت پنجم تمرین كند!
ورنر اصرار دارد كه روش او با روشهای درمانی و یا پرورش روح متفاوت است.
او همچنین تاكید میكند كه تمرینات امروز را نباید همیشه و در هرجایی انجام داد. " شما نباید این تمرینات را در كلاس تمرین گروهی انجام بدهید ـــ این یك فاجعه است! شما اول باید فكر كنید و بعد ماشینتان را برانید ـــ نمیتوانید همزمان كه فكر میكنید ماشین برانید!"
همچنین او معتقد است روشی كه در كتاب استادی بدون زحمت ارائه شده چیزی متفاوت از سبك "جَز آزاد" است.او میگوید : " سعی نكنید كه شبیه به اجرای آزاد اورنت كولمن در 1960 بنوازید. چرا سبك آن موسیقیِ آزاد است... فراموش نكنید كه موسیقی آزاد را هم باید درمان كرد! تنها یك نوع موسیقی آزاد وجود دارد ـــ رهایی از خود داوری ". پس یك نفس عمیق بكشید.