چاپ کردن این صفحه

اتود شماره 4، اپوس 10 در دو# مينور، اثر فردریک شوپن

اتود شماره 4، اپوس 10 در دو ديز مينور اثری است براي پيانو سولو كه توسط فردريك شوپن در سال 1830 ساخته شده است. اين اثر اولين بار در سال 1833 در آلمان،‌فرانسه و انگلستان به عنوان چهارمين قطعه از اپوس شماره 10 منتشر شد. اتود شماره 4 قطعه ای بسيار سرعتي و آتشين است كه در آن نتهای دولاچنگ بسيار سريع در هر دو دست مورد استفاده قرار گرفته است.

 

=======================

منبع : ویکیپدیای انگلیسی

ترجمه :محسن جوزی

=======================

ویژگیهای سَبك و ساختار

همانند سایر اتودهای شوپن، این اثر نیز فرم A-B-A ‌دارد به طوریكه بخش B برخلاف فرم تریو (سه تایی) به صورت بخش میانی مستقل و متفاوت ارائه نمیشود. كل قعطه از موتیف دولاچنگ مشابهی تشكیل شده است كه شروعی به صورت اسفورزاندوی قوی داشته و با افزایش سریع شدت به طور ناگهانی در قسمت اوج به صورت اسفورزاندو پایان می یابد. هوگو لیختنتریت(Hugo Leichtentritt) موسیقیدان، منحنی را ارائه كرده است كه در آن كاراكتر تند و تیز موتیف به تصویر كشیده شده است به طوریكه این موتیف در كمتر از 3 میزان از دوم به یازدهم بسط پیدا میكند. از نكات قابل توجه در این قطعه میتوان به تعداد بسیار زیاد علائم كرشندو، آكسان، اسفورزاندو و موارد انگشت شمار دیمینوئندو اشاره نمود. او همچنین نحوه گسترش موتیف، به ویژه تناوبهای 4 میزانی دستهای چپ و راست را در تفسیر تم اصلی با برخی از پرلودهای باخ و یا ژیگ (Gigue) از سوئیت انگلیسی مقایسه نموده است. در قسمت B این توالی تناوبها كوتاهتر شده و به دو میزان می رسد و دفعات استفاده از علائم آكسان و اسفورزاندو افزایش می یابد.

 

نمودار لختنتریت از موتیف دولاچنگ اتود شماره 4 

 

منتخبی از سوئیت انگلیسی شماره 6 باخ (BWV 811) ، ژیگ (میزانهای 14-16)

لیختنتریت عقیده دارد كه در سرعت بالا، اوج اسفورزاندوی میزانهای 16 تا 45 می تواند به عنوان یك خط Contour همسان تفسیر شود. در این اتود نیز همانند اتود دو ماژور، شوپن با به كارگیری آرپژهای فواصل دهم و آكوردهای هفتم افكتهای صوتی بسیار قوی ایجاد میكند. بعد از اوج قطعه، ff ، con forza (میزانهای 45-47) یك پل مشخص قطعه را برای بازگشت به بخش A كه تكراری از دو پریود اول هشت میزانی است و كادانس را با استفاده از چهار میزان دیگر توسعه میدهد هدایت میكند و در این قسمت با افزایش نوانس به fff شرایط را برای كدای طغیان كننده فراهم میكند، con più fuoco possibile (تاجای ممكن آتشین و سهمگین).

 

خط contour اسفورزاندو (میزانهای 16-45)

 

یكی از شاگردان شوپن به نام سیمون فینلو (Simon Finlow)، پاساژ بسیار مشابهی را در بخش روندوی كنسرتو پیانوی شماره 2، اپوس 85 اثر هومل (Hummel) پیدا میكند كه 10 سال قبل از شوپن نوشته شده است. البته هدف هومل از این پاساژ تزئین یك توالی كروماتیك است در حالیكه شوپن از آن به عنوان ساختار موتیفی استفاده میكند كه در كل اثر نفوذ كرده و به عروجی ستودنی و داراماتیك در كُدا میرسد. یكی دیگر از نكات قابل توجه این اثر این است كه ساختار ضرب بالای موتیف نیز در كل قطعه نفوذ كرده است. همانند هر دو اتود اول اپوس 10، كسر میزان 2/2 توسط دستخطی ناخوانا بر روی نت نوشته شده است و بعد از آن عدد مترونوم 88 (MM 88) برای نت سفید درج شده است (در واقع سرعتی معادل 176 bpm برای نت سیاه).

 

بخشی از قسمت روندوی كنسرتو پیانو شماره 2 هومل كه نتهایی مشابه با نتهای اتود شماره 4 دارد.

 

ویژگیهای شخصیتی اثر

جیمز هانكر (James Huneker)، منتقد موسیقی اهل آمریكا (1857-1921) اعتقاد دارد كه : " علیرغم رنگ سیاه كلیدهای آن،‌ این اثر حبابهایی از زندگی و زبانه های تند آتش دارد ! " . تئودور كولاك (Theodor Kullal) آهنگساز و پیانیست آلمانی (1818-1882) این اتود را اثری شجاعانه از قدرت و سبكی در هر دو دست میداند. آكسان های آتشین!! لیختنتریت نیز این قطعه را نقاشی باشكوه صداها [prachtvolles Tongemälde] و تجربه ی از صدایی خالص و ناب [elementares Klangerlebnis] توصیف می كند.

[....] توصیفی از خشم بدون خستگی،‌ تقریبا وحشی، طغیانی ترسناك، تصویری از امواج خروشان اقیانوس كه به ساحل صخره ای پرتاب شده و می شكنند. می غرند و كف میكنند،‌ ذرات پودر شده آن به بالا پرتاب شده و به صخره ها شلاق زده و دوباره به سرعت به پایین برمیگردند.

[....] اثر متقابلی از هجومی سحرآمیز، خروش، زمزمه، غرش، بالارفتن، پریدن،‌ شكستن، افتادن،‌ و همه اینها بدون كوچكترین استراحت و درنگ رخ میدهد [...] میزان 27 : انگار امواج برای مدتی در بهارخواب سنگی برجسته ای استراحت كرده و برای چند لحظه در دشتی می دوند (30-33)، آنها پله پله پایین می افتند و در اثر یورش دیوانه وار امواجی جدید ناگهان غرق می شوند(33) و در این فرود با عجله، در كف رنگی محو می شوند(35،26). [...] میزانهای 41 تا 44 : موجی بالا و پایین رونده در هر د و دست؛ بالا كه میرود موجی میفرستد كه ضربه میزند (44) و موج با سقوطی رعدآسا و قوی (ff con fuoco) در خود میشكند و در دشتی صاف به پایان می رسد (47-50)، ولی همیشه، حتی هنگام فرو نشستن قدرت خود را با آكوردهای اسفورزاندوی اتفاقی آشكار می كند.

آلفردو كاسلا (Alfredo Casella ) آهنگساز و ویراستار ایتالیایی (1883-1947) می گوید‌ :" این اثر باید با حرارت و بدون هیچ آرامشی پایان یابد،‌ همانند بدنی كه با شدت زیاد به سمت مانعی غیرمنتظره پرتاب شود".

 

دشواری های تكنیكی اجرا

در مقاله NZM شومان در Pianoforte-Études در سال 1836 ،‌این اثر در رده اثرهای سبك و سریع دسته بندی شده است[Schnelligkeit und Leichtigkeit]. روبرت كالت (‌از شاگردان شوپن)‌ عنوان می كند كه انتقال فیگورهای دولاچنگ از دستی به دست دیگر كه در كارهای باخ به طور فراوان دیده میشود ولی درآثار شوپن به ندرت یافت می شود، وظیفه سنگینی برای دست چپ نوازنده خواهد داشت. شوپن در سایر آثارش كمتر دست چپ را به چالش می كشد و گویی در این قطعه از دست چپ به عنوان دست راست دوم استفاده می كند. تركیب زیگ زاگ خط دولاچنگ در این اثر به نوازنده اجازه نمی دهد كه از انگشت گذاری معمول در گام دو دیز مینور استفاده كند و او را مجبور می كند كه انگشت شست خود را بر روی كلاویه های سیاه قرار داده و همانند كلاویه های سفید با آنها برخورد كند . در نتیجه او با این كار از تلاقی انگشتها جلوگیری كرده و میتواند اجرا در سرعتهای بالا را تسهیل كند. آلفرد كورتت (Alfred Cortot) پیانیست فرانسوی (1877-1962)‌ عنوان میكند كه مهتمرین دشواری در اجرای این قطعه اجرای صحیح آكسانهای تند و تیزی است كه است كه به طور منظم وو زیاد در طول قطعه به كار برده شده است. همچنین تغییر سریع پوزیسیونهای باز و بسته دستها نیز از جمله دشواری های تكنیكی این اثر است. او تمرینات مقدماتی را برای آشنایی و آمادگی نوازنده با این پوزیسیونها تدوین كرده است. در همه نگارشهای ویراستاری شده این اثر علائم پدال گیری مورد استفاده قرار گرفته است ولی در نسخه اصلی به غیر 4 میزان آخر (79-82) نشانه های پدال گیری وجود ندارد.

 

محسن جوزی

آهنگساز و پیانیست.

 

مطالب مرتبط

1 نظر